جدول جو
جدول جو

معنی عاجز مرندی - جستجوی لغت در جدول جو

عاجز مرندی
(جِ زِ مَ رَ)
شاعری آذربایجانی است ونام او حاج میرزا یوسف است. تربیت او را در دانشمندان آذربایجان معرفی کرده است. (الذریعه ج 9 ص 662)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاجز ماندن
تصویر عاجز ماندن
ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ کَ دَ)
ناتوان شدن. درماندن:
قامتی داری که سحری میکند
کاندران عاجز بماند سامری.
سعدی.
جهان آن تو و تو مانده عاجز
ز تو محروم تر کس دیده هرگز.
شبستری
لغت نامه دهخدا
تصویری از عاجز ماندن
تصویر عاجز ماندن
ناتوان ماندن درمانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار